Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
اين وفد در ماه صفر سال نهم هجرت وارد مدينه شدند. دوازده تن بودند، از جمله حمزه بن نُعمان. وقتي از آنان پرسيدند: کيستند و از کجا ميآييد؟ سخنگوي آن هيأت گفتند: ما بني عُذرهايم، برادران مادري قُصَي! ماييم آن کسان که قُصي را ياري کرديم، و خزاعه و بنيبکر را از وادي مکه بيرون رانديم! ما خويشاونديها و وابستگيها با شما داريم!
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
در ماه صفر سال دوم هجرت، مطابق با اوگوست 623 ميلادي، رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- شخصاً به اتفاق هفتاد تن که همه از مهاجرين بودند، به قصد اين غزوه براي بستن راه يکي از کاروانهاي قريش عزيمت فرمودند، تا به ودّان[1] رسيدند، و آثار توطئه و نيرنگي مشاهده نکردند. آنحضرت پيش از عزيمت به اين غزوه، سعدبن عباده -رضي الله عنه- را در مدينه جانشين خود قرار دادند.
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
در همين ماه صفر که ماجراي غمانگيز رجيع روي داد، ماجراي غمانگيز ديگري نيز با شدت بيشتر و هولناکي افزون بر آن، به وقوع پيوست. اين فاجعة جانگداز را واقعة بئر معونه نام نهادند که خلاصة اهم وقايع آن به اين شرح است:
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
پيامبراکرم -صلى الله عليه وسلم- بهتر از هر فرمانده نظامي ديگري ميدانستند که مدينه و اطراف مدينه را پس از پايان پذيرفتن ماههاي حرام بطور کامل از نيروهاي رزمي خالي گذاردن مسلْماً شرط احتياط نخواهد بود؛ زيرا، اعراب باديهنشين در اطراف مدينه حضور دارند، و در کمين غفلت و سرگرمي مسلمانان به امور ديگرند تا دست به قتل و غارت و چپاول بزنند.
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
در ماه صفر سال چهارم هجرت- گروهي از مردمان عضل و قاره بر رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- وارد شدند، و گفتند که اسلام در ميان آنان نفوذ پيدا کرده است، و درخواست کردند که افرادي را از مسلمانان همراه ايشان بفرستند تا به آنان قرآن ياد بدهد، و تعاليم دين را بياموزد
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | 1 Comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
سرية قُطبَه بن عامر: بسوي طايفهاي از خَثعَم در ناحية تَبالَه در نزديکي تربه، در ماه صفر سال نهم هجرت. قطبه بن عامر به اتفاق بيست تن، با ده شتر که به نوبت سوار ميشدند، عازم نبرد با آنان گرديد. قطبه بر آنان حمله برد؛ کارزاري سخت ميان طرفين درگرفت، و کار به جايي رسيد که مجروحان جنگي در هر دو طرف بسيار شدند. قطبه نيز خود در ميان جمع کشتهشدگان قرار گرفت، و مسلمانان اُشتران و زنان و گوسفندان را که به غنيمت آورده بودند، با خود به مدينه بازگردانيدند.
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
سريه غالب بن عبدالله لَيثي بسوي بني المُلوَّح در ناحية قُدَيد: در ماه صفر يا ماه ربيعالاول سال هفتم هجرت. بني مُلوّح، همراهان بشر بن سُوَيد را کشته بودند، و اين سريه براي خونخواهي وي اعزام گرديد. شبانه بر آنان شبيخون زدند؛ عدّهاي را کشتند، و چارپايانشان را با خود بردند. سپاه عظيمي از دشمنان رزمندگان مسلمان را تعقيب کردند. وقتي به نزديکي مسلمانان رسيدند، بارش باران آغاز شد، و سيل عظيمي فيمابين مشرکان و مسلمانان حائل گرديد، و مسلمانان توفيق يافتند که به سلامت بازگردند .
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
سرية غالب بن عبدالله بسوي محلي که ياران بشيربن سعد در ناحية فَدَک کشته شده بودند؛ در ماه صفر سال هشتم هجرت روي داد. وي به اتفاق دويست تن از رزمندگان اعزام شده اشتران فراواني به غنيمت گرفتند، و عدة زيادي از دشمنان را به قتل رسانيدند.
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
مشرکان مکه، زماني که ديدند ياران رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- يکي پس از ديگري، گروه گروه بار سفر بستند، و از مکه خارج شدند، و با زنان و فرزندان و مال و منالشان به اوس و خزرج پيوستند، سخت اندوهگين و افسرده و پريشان شدند، و به طرز بيسابقهاي، همگي آنان را دچار اندوه و حسرت و افسوس گردانيد؛ و يک خطر واقعي و جدّي و بزرگ را در برابر خودشان مجسم يافتند که موقعيت اقتصادي مکه، و کيان و ثَنيت آنان را به شدّت تهديد ميکرد.
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »
Posted on آگوست 29, 2009 by حامد
روز دوشنبه بيستوهشتم يا بيستونهم ماه صفر سال يازدهم هجرت، رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- در قبرستان بقيع جنازهاي را تشييع کردند. وقتي بازگشتند، در بين راه سردردي شديد عارض ايشان گرديد، و دماي بدنشان بيش از اندازه بالا رفت، تا جايي که حرارت بدن ايشان از روي پارچهاي که بر سر آنحضرت بسته بودند محسوس ميگرديد.
مدّت يازده روز نبياکرم -صلى الله عليه وسلم- در حال بيماري با مردم نماز گزاردند. طول زمان بيماري رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- جمعاً سيزده يا چهارده روز بود.
ادامهٔ نوشته →
Filed under: تاريخ اسلام | Leave a comment »